نام کتاب |
|
نویسنده |
فتانه حاج سید جوادی |
موضوعات |
داستان |
رمز (پسورد) |
www.tarikhema.org |
تهیه توسط |
|
حجم |
2.78 مگا بایت (MB) |
قالب کتاب |
PDF – پی دی اف |
منبع الکترونیکی |
معرفی رمان بامداد خمار
بامداد خمار یکی از معروف ترین و پر فروش ترین کتابهای معاصر ایرانی است که توسط فتانه حاج سید جوادی نوشته شده است. میزان محبوبیت این کتاب به اندازهای بود که در دهه اول انتشار ، 200 هزار نسخه از آن به فروش رفت. این کتاب به زبان آلمانی نیز ترجمه شده است و 10 هزار نسخه فروش داشت. این کتاب داستان سوزناک عشق دختری ثروتمند و از طبقه اجتماعی بالا و پسری نجار و از طبقه پایین جامعه است. از سویی دیگر رمان بامداد خمار با نقدها و بررسیهای فراوانی روبرو بوده است .
«هم اکنون میتوانید رمان بامداد خمار را از کتابخانه تاریخ ما دانلود کنید. »

رمان «بامداد خمار»
بخشی از رمان بامداد خمار
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «از حمام برمیگشتم. آفتاب پهن شده بود. برف امروز آخرین زور زمستان بود. سلانه سلانه میآمدم و حال خوشی داشتم. آفتاب بدنم را گرم میکرد. برای پسرم گندم شاهدانه خریده بودم. به کوچه خودمان پیچیدم و از دیدن جمعیتّی که در کوچه بود یکه خوردم. مردم بیکار در زمستان هم توی کوچه و بازار ولو هستند. آن هم چه قدر زیاد! چهقدر انبوه! این ازدحام بیش از آن بود که به حساب تخمه شکستن و غیبت کردن همسایهها گذاشته شود. مردها این میان چه میکردند؟ آن هم این همه زیاد؟ صد قدم تا جمعیت فاصله داشتم. صدای یک جیغ به گوشم خورد. انگار اتفّاقی برای همسایه ما افتاده بود. زن همسایه جیغ میزد. ولی نه. اشتباه میکنم. او آنجا دم در خانه ما ایستاده بود و مرا نگاه میکرد. حتی دربند حجاب خود هم نبود. به هم خیره شدیم. من پیچه را بالا زده بودم. او چادر نماز به سر داشت. انگار خطّی از نور چشمان ما را به یکدیگر متصل میکرد. چشمان من سؤال میکردند و چشمان او در عذاب سنگینی غوطه میخوردند. صاحب این چشمها درد میکشید. زجر میکشید. بعد او خط را شکست و با حالتی دردناک روی از من برگرداند. کسی گفت: «مادرش آمد.» دل در سینهام فرو ریخت. یعنی چه؟ مرا میگفتند؟»
«هم اکنون میتوانید رمان بامداد خمار را از کتابخانه تاریخ ما دانلود کنید. »
برای دانلود از باکس بالای صفحه استفاده کنید.

فتانه حاج سید جوادی ، نویسنده رمان «بامداد خمار»

رمان «بامداد خمار»